کمی اونورتر
کمی اونورتر خیلی اونور تر بود هم از لحاظ زمانی هم از لحاظ مکانی ... مطالبش همیشه خدا انگلیسی بود با ترجمه فارسی شعرُ مطالب ادبی و عشقولانه
جز معدود وبلاگ هایی هستش که یادم اولین بار از کجا پیداش کردم چون اون جایی که کامنت گذاشته بود برام دارای یه نمیچه خاطراتی بود ، حتی روز اول یادمه گوشه ی سمت راست وبلاگش "blogfa ای بودن" یه و إن یکاد گذاشته بود با یه قفسه کتاب به عنوان لوگو و دیگر هیچ ! همونجا بود بهش گفتم چش نخوری و این شد که شد تا به امروز
چرا رفتش رو نمی دونم و حتی نمی دونم به معلم زبان انگلیسیش گفت که می خواد وبلاگش رو ببنده یا نه! امیدوارم به خاطر این کار از دستش عصبانی نشه
برای کمی اونورتر حرف زیاده واسه زدن ولی هر وقت یه کم رفتیم اونورتر که غریبه ها نتونستن صدامون رو بشنون بهتون میگم حتمن حتمن! اونقدی می دونم که در حال خوندن قرآن حدودن صفحه ی چهل ، چهل و دو باید باش و دعای عهدم سر صبح می خونه چون تو طرح قرار طلایی صبح شرکت کرده و حتمن یه رمان جدیدم داره می خونه دیگه برای کمی اونورتر هم صمیمانه دعا می کنیم و هم به صورت دسته جمعی با یه ریتم نه تند نه یواش ، نه بلند نه آهسته فاتحه می خوانیم
+سنگ نوشت :1393/2/25
تا تولدی دوباره
راحت بخواب
- ۹۳/۰۲/۲۵
منتها میروم که بروم تا وقتی نامشخص